ورود آسان با گوگل

  • Multi Category: A
نظرتان را بنویسید

معنی:
علائم فیزیکی یا روانی ناشی از قطع ناگهانی مصرف ماده‌ای که بدن به آن عادت کرده است
احساس شدید دلتنگی یا نیاز به چیزی یا کسی
پرهیز یا خودداری از لذت یا مصرف چیزی
سندرم ترک

اطلاعات کلمه:
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn)
صرف‌ها:
abstinens: مفرد نامشخص
abstinensen: مفرد مشخص
abstinenser: جمع نامشخص
abstinenserne: جمع مشخص

توضیحات:
"abstinens" به علائمی اشاره دارد که پس از قطع مصرف یک ماده اعتیادآور مانند الکل یا مواد مخدر در بدن ظاهر می‌شود.
همچنین می‌تواند به احساس دلتنگی شدید برای شخص، مکان یا تجربه‌ای خاص اشاره کند.
در برخی موارد، به معنای پرهیز یا خودداری آگاهانه از لذت یا مصرف چیزی نیز به‌کار می‌رود.

 

مترادف‌ها:
afholdenhed - پرهیز
savnet - دلتنگی
afvænning - ترک عادت

مثال:
Han havde svære abstinenser efter kun én dag uden kaffe.
او پس از تنها یک روز بدون قهوه دچار علائم شدید ترک شد.

 

ریشه‌شناسی:
از لاتین "abstinentia" به‌معنای "پرهیز" یا "خودداری" گرفته شده است، که خود از "abstinere" به‌معنای "دوری کردن" یا "خودداری کردن" مشتق شده است.

 

معادل انگلیسی:
withdrawal (علائم ترک)
craving (اشتیاق یا دلتنگی شدید)
abstinence (پرهیز یا خودداری)

 

برای ارسال نظر باید در سایت وارد شوید.
نماد باقی مانده است.
در حال بارگیری نظر ... نظر بعد از آن تازه می شود 00:00.

اولین نفری باشید که نظر می دهید.