معنی: |
● ناهنجاری ● انحراف از حالت طبیعی ● بیقاعدگی ● اختلال ● انحراف |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
صرفها: ● مفرد نامشخص: anomali ● مفرد مشخص: anomalien ● جمع نامشخص: anomalier ● جمع مشخص: anomalierne |
ما 11958 عضو و 11 عضو ویژه آنلاین داریم
معنی: |
● ناهنجاری ● انحراف از حالت طبیعی ● بیقاعدگی ● اختلال ● انحراف |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
صرفها: ● مفرد نامشخص: anomali ● مفرد مشخص: anomalien ● جمع نامشخص: anomalier ● جمع مشخص: anomalierne |
توضیحات: |
"Anomali" به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی از قاعده، هنجار یا نظم معمول خود منحرف شده باشد. این واژه در پزشکی، نجوم، زیستشناسی و زبانشناسی کاربرد دارد. |
مترادفها: |
● afvigelse – انحراف ● uregelmæssighed – بینظمی |
مثال: |
Undersøgelsen viste en strukturel anomali i hjernen. |
بررسیها یک ناهنجاری ساختاری در مغز نشان داد. |
ریشهشناسی: |
از لاتین "anomalīa" و یونانی "anōmalía"، مشتق از "anōmalos" به معنی "نامعمول، غیرعادی"، که از "an-" (بی، نه) و "hōmalos" (هموار، همسان) گرفته شده است. |
معادل انگلیسی: |
● anomaly (ناهنجاری، بیقاعدگی) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.