
| معنی: |
| ● ناهنجاری ● انحراف از حالت طبیعی ● بیقاعدگی ● اختلال ● انحراف |
| اطلاعات کلمه: |
| نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
| صرفها: ● مفرد نامشخص: anomali ● مفرد مشخص: anomalien ● جمع نامشخص: anomalier ● جمع مشخص: anomalierne |

På vej til danskدنسک ۳ کتاب اول
Videre mod danskدنسک ۳ کتاب دوم
Midtvejs til danskدنسک ۳ کتاب سوم
På vej til danskدنسک ۳ کتاب اول
Videre mod danskدنسک ۳ کتاب دوم
Midtvejs til danskدنسک ۳ کتاب سومما 6216 عضو و 6 عضو ویژه آنلاین داریم

| معنی: |
| ● ناهنجاری ● انحراف از حالت طبیعی ● بیقاعدگی ● اختلال ● انحراف |
| اطلاعات کلمه: |
| نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
| صرفها: ● مفرد نامشخص: anomali ● مفرد مشخص: anomalien ● جمع نامشخص: anomalier ● جمع مشخص: anomalierne |

| توضیحات: |
| "Anomali" به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی از قاعده، هنجار یا نظم معمول خود منحرف شده باشد. این واژه در پزشکی، نجوم، زیستشناسی و زبانشناسی کاربرد دارد. |
| مترادفها: |
| ● afvigelse – انحراف ● uregelmæssighed – بینظمی |
| مثال: |
| Undersøgelsen viste en strukturel anomali i hjernen. |
| بررسیها یک ناهنجاری ساختاری در مغز نشان داد. |
| ریشهشناسی: |
| از لاتین "anomalīa" و یونانی "anōmalía"، مشتق از "anōmalos" به معنی "نامعمول، غیرعادی"، که از "an-" (بی، نه) و "hōmalos" (هموار، همسان) گرفته شده است. |
| معادل انگلیسی: |
| ● anomaly (ناهنجاری، بیقاعدگی) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.