معنی: |
● فاقد آب ● بیآب ● خشک |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): صفت |
صرفها: ● anhydrær: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn) ● anhydrært: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn) ● anhydræe: جمع |
ما 12070 عضو و 11 عضو ویژه آنلاین داریم
معنی: |
● فاقد آب ● بیآب ● خشک |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): صفت |
صرفها: ● anhydrær: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn) ● anhydrært: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn) ● anhydræe: جمع |
توضیحات: |
واژهی "anhydrær" اغلب در علوم شیمی و پزشکی بهکار میرود و به موادی اشاره دارد که هیچ مولکول آب در ساختارشان ندارند یا از آنها حذف شده است. همچنین ممکن است در توصیف حالتهای بیآبی در بدن یا مواد استفاده شود. |
مترادفها: |
● vandtøm – بدون آب ● tør – خشک |
مثال: |
Stoffet blev opbevaret i en anhydrær tilstand for at undgå reaktion med fugt. |
ماده در حالت بیآب نگهداری شد تا از واکنش با رطوبت جلوگیری شود. |
ریشهشناسی: |
از پیشوند یونانی "an-" (بی، فاقد) و "hydor" به معنی "آب" تشکیل شده است. |
معادل انگلیسی: |
● anhydrous (بیآب، فاقد آب) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.