
| معنی: |
| ● فاقد آب ● بیآب ● خشک |
| اطلاعات کلمه: |
| نوع کلمه (گرامری): صفت |
| صرفها: ● anhydrær: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn) ● anhydrært: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn) ● anhydræe: جمع |
På vej til danskدنسک ۳ کتاب اول
Videre mod danskدنسک ۳ کتاب دوم
Midtvejs til danskدنسک ۳ کتاب سوم
På vej til danskدنسک ۳ کتاب اول
Videre mod danskدنسک ۳ کتاب دوم
Midtvejs til danskدنسک ۳ کتاب سومما 7890 عضو و 7 عضو ویژه آنلاین داریم

| معنی: |
| ● فاقد آب ● بیآب ● خشک |
| اطلاعات کلمه: |
| نوع کلمه (گرامری): صفت |
| صرفها: ● anhydrær: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn) ● anhydrært: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn) ● anhydræe: جمع |
| توضیحات: |
| واژهی "anhydrær" اغلب در علوم شیمی و پزشکی بهکار میرود و به موادی اشاره دارد که هیچ مولکول آب در ساختارشان ندارند یا از آنها حذف شده است. همچنین ممکن است در توصیف حالتهای بیآبی در بدن یا مواد استفاده شود. |
| مترادفها: |
| ● vandtøm – بدون آب ● tør – خشک |
| مثال: |
| Stoffet blev opbevaret i en anhydrær tilstand for at undgå reaktion med fugt. |
| ماده در حالت بیآب نگهداری شد تا از واکنش با رطوبت جلوگیری شود. |
| ریشهشناسی: |
| از پیشوند یونانی "an-" (بی، فاقد) و "hydor" به معنی "آب" تشکیل شده است. |
| معادل انگلیسی: |
| ● anhydrous (بیآب، فاقد آب) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.