معنی: |
● فقدان حس بویایی ● ناتوانی در بوییدن ● از بین رفتن بویایی |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
صرفها: ● مفرد نامشخص: anosmi ● مفرد مشخص: anosmien ● جمع نامشخص: (ندارد) ● جمع مشخص: (ندارد) |
ما 11505 عضو و 11 عضو ویژه آنلاین داریم
معنی: |
● فقدان حس بویایی ● ناتوانی در بوییدن ● از بین رفتن بویایی |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
صرفها: ● مفرد نامشخص: anosmi ● مفرد مشخص: anosmien ● جمع نامشخص: (ندارد) ● جمع مشخص: (ندارد) |
توضیحات: |
واژهی پزشکی است که از بین رفتن کامل حس بویایی را توصیف میکند. این حالت میتواند به علت آسیب، عفونت، یا شرایط عصبی ایجاد شود. |
مترادفها: |
● lugttab – از دست دادن بویایی ● manglende lugtesans – نداشتن حس بویایی |
مثال: |
Patienten oplevede anosmi efter operationen. |
بیمار پس از عمل دچار فقدان حس بویایی شد. |
ریشهشناسی: |
از یونانی "an-" به معنی «فاقد» + "osmē" به معنی «بو»؛ مشتق از "ozein" به معنی «بوییدن». |
معادل انگلیسی: |
● anosmia (فقدان حس بویایی) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.