ورود آسان با گوگل

  • Multi Category: A
نظرتان را بنویسید

معنی:
ارتباط یا جذب متقابل
تمایل دو ماده شیمیایی به واکنش با یکدیگر
میل ترکیبی (در شیمی)
گرایش
علاقه
قرابت

اطلاعات کلمه:
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn)
صرف‌ها:
● مفرد نامشخص: affinitet
● مفرد مشخص: affiniteten
● جمع نامشخص: affiniteter
● جمع مشخص: affiniteterne

توضیحات:
affinitet به تمایل طبیعی برای ایجاد ارتباط یا جذب متقابل میان افراد یا اشیاء اشاره دارد. در علم شیمی، این واژه بیانگر گرایش دو ماده به واکنش با یکدیگر است.

 

مترادف‌ها:
tilknytning - ارتباط
samhørighed - همبستگی

مثال:
Han har en naturlig affinitet for klassisk musik.
او علاقه‌ی طبیعی به موسیقی کلاسیک دارد.

 

ریشه‌شناسی:
واژه‌ی affinitet از لاتین "affinitas" به معنای "خویشاوندی" گرفته شده است.
"affinitas" از ترکیب "ad" به معنای "به سوی" و "finis" به معنای "مرز" ساخته شده است.

 

معادل انگلیسی:
affinity (ارتباط یا جذب متقابل، میل ترکیبی، علاقه)

 

برای ارسال نظر باید در سایت وارد شوید.
نماد باقی مانده است.
در حال بارگیری نظر ... نظر بعد از آن تازه می شود 00:00.

اولین نفری باشید که نظر می دهید.