adenom

ورود به سایت

نام کاربری را وارد کنید نه ایمیل

رمز عبور

آخرین کلمات جدید دیکشنری

akkomodering

معنی: ● تطبیق● تنظیم یا سازگاری (در چشم‌شناسی: تغییر شکل عدسی چشم برای تطابق با فاصله دید)● هم‌سازی● پذیرش و تعدیل شرایط برای راحتی و کارایی بیشتر● تسهیل ● تعدیل اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: akkomodering● مفرد مشخص:…

akinesi

معنی: ● آکینزی● ناتوانی در حرکت بدون از دست دادن توده عضلانی● بی‌حرکتی● عدم توانایی در انجام حرکات ارادی● مشکل در حرکت، معمولاً در ارتباط با بیماری پارکینسون اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: akinesi● مفرد مشخص: akinesien● جمع…

agranulocytose

معنی: ● آگرانولوسیتوز● کاهش شدید گلبول‌های سفید گرانولوسیتی در خون● اختلال خون‌شناسی (کمبود نوع خاصی از گلبول‌های سفید خون) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:صرف: ● مفرد نامشخص: agranulocytose● مفرد مشخص: agranulocytosen● جمع نامشخص: ندارد●…

agonist

معنی: ● آگونیست (در داروشناسی و فیزیولوژی)● همکار● طرفدار● مبارز● رقیب● عامل فعال (در زمینه‌های پزشکی و دارویی)● شخصی که در حمایت از یک علت خاص فعالیت می‌کند اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: agonist● مفرد مشخص: agonisten● جمع…

agitatio

معنی: ● آشفتگی● بی‌قراری● تهییج● تکان دادن (در مفهوم فیزیکی)● اضطراب یا تحریک روانی● افزایش هیجان یا تحریک ذهنی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: agitatio● مفرد مشخص: agitationen● جمع نامشخص: ندارد● جمع مشخص: ندارد

aggregatus

معنی: ● توده● مجموعه● تراکم● تجمیع● جمع‌آوری● مجموعه‌ای از اجزای مختلف اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: aggregatus● مفرد مشخص: aggregatussen● جمع نامشخص: aggregater● جمع مشخص: aggregaterne

agens

معنی: ● عامل● فاعل (در جمله‌های مجهول)● عامل اجرایی● کنشگر ● نیروی محرکه (در گرامر) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: agens● مفرد مشخص: agenen● جمع نامشخص: agener● جمع مشخص: agenerne

agammaglobulinæmi

معنی: ● آگامماگلوبولینمی● کمبود یا عدم تولید گلوبولین‌های آنتی‌بادی● اختلال ایمنی که در آن بدن قادر به تولید گلوبولین‌های آنتی‌بادی نیست اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: agammaglobulinæmi● مفرد مشخص: agammaglobulinæmien● جمع…

agalakti

معنی: ● آگالاکتی● عدم ترشح شیر● ناتوانی در تولید شیر اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: agalakti● مفرد مشخص: agalaktien● جمع نامشخص: ندارد● جمع مشخص: ندارد

affinitet

معنی: ● ارتباط یا جذب متقابل● تمایل دو ماده شیمیایی به واکنش با یکدیگر● میل ترکیبی (در شیمی)● گرایش● علاقه● قرابت اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: affinitet● مفرد مشخص: affiniteten● جمع نامشخص: affiniteter● جمع مشخص:…

afasi

معنی: ● اختلال گفتاری● زبان‌پریشی● فقدان توانایی صحبت کردن یا درک زبان به طور کامل یا جزئی● اختلال گفتاری به دلیل آسیب به مرکز گفتار در مغز اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: afasi● مفرد مشخص: afasien● جمع نامشخص: afasier● جمع…

aerosol

معنی: ● آئروسل● ذرات معلق (در هوا)● اسپری (محصولی که به صورت ذرات معلق پخش می‌شود) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) و همچنین (بدون جنسیت = Intetkøn) صرف‌ها: برای اسم با جنسیت (fælleskøn): ● مفرد نامشخص: aerosol● مفرد مشخص: aerosolen● جمع نامشخص:…

aerofagi

معنی: ● هواخواری ● بلع هوا● بلعیدن غیرطبیعی و طولانی مدت هوا (در پزشکی) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: aerofagi● مفرد مشخص: aerofagien● جمع نامشخص: ندارد● جمع مشخص: ندارد

aerob

معنی: ● هوازی● وابسته به اکسیژن● نیازمند اکسیژن برای عملکرد● مرتبط با فرآیندهای متابولیکی که در حضور اکسیژن رخ می‌دهند اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● aerob: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● aerobt: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● aerobe: جمع

adækvat

معنی: ● مناسب● کافی● متناسب با شرایط● درخور ● شایسته اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● adækvat: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● adækvat: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● adækvate: جمع

adultus

معنی: ● بزرگسال● بالغ اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● adultus: مفرد نامشخص● adultusen: مفرد مشخص● جمع نامشخص: ندارد● جمع مشخص: ندارد

adstringerende یا astringerende

معنی: ● سفت‌کننده● جمع کننده (بافت)● بندآورنده (خونریزی)● ضد التهاب اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● astringerende: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● astringerende: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● astringerende: جمع

adrenolytisk

معنی: ● کاهنده‌ی فعالیت آدرنالین● ضد آدرنالین● مهارکننده‌ی تأثیرات آدرنالین اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● adrenolytisk: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● adrenolytisk: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● adrenolytiske: جمع

adrenerg

معنی: ● آدرنرژیک● مربوط به اعصاب یا گیرنده‌های آدرنالین● وابسته به ترشح یا تأثیر آدرنالین اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● adrenerg: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● adrenerg: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● adrenerge: جمع

adolescens

معنی: ● دوران بلوغ● نوجوان● جوان در حال رشد اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● adolescens: مفرد نامشخص● adolescensen: مفرد مشخص● جمع نامشخص: ندارد● جمع مشخص: ندارد

ورود آسان با گوگل

Multi Category: A

نظرتان را بنویسید

معنی:

● آدنوم (تومور خوش‌خیم غددی)

اطلاعات کلمه:

نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn)

صرف‌ها:
● adenom: مفرد نامشخص
● adenomet: مفرد مشخص
● adenomer: جمع نامشخص
● adenomerne: جمع مشخص

توضیحات:

آدنوم یک نوع تومور خوش‌خیم است که از بافت غددی منشأ می‌گیرد. این تومورها معمولاً بی‌علامت هستند، اما گاهی ممکن است باعث اختلال در عملکرد عضو درگیر شوند یا در برخی موارد به تومور بدخیم تبدیل شوند.

مترادف‌ها:

● godartet svulst - تومور خوش‌خیم
● kirteltumor - تومور غددی

مثال:

Lægen fjernede et adenom fra patientens lever.

پزشک یک آدنوم از کبد بیمار برداشت.

ریشه‌شناسی:

از واژه‌ی یونانی "adēn" به معنی "غده" و پسوند "-oma" به معنی "تومور" گرفته شده است.

معادل انگلیسی:

● adenoma (آدنوم)

در حال بارگیری نظر ... نظر بعد از آن تازه می شود 00:00.

اولین نفری باشید که نظر می دهید.