معنی: |
● دوران بلوغ ● نوجوان ● جوان در حال رشد |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
صرفها: ● adolescens: مفرد نامشخص ● adolescensen: مفرد مشخص ● جمع نامشخص: ندارد ● جمع مشخص: ندارد |
ما 18108 عضو و 9 عضو ویژه آنلاین داریم
معنی: |
● دوران بلوغ ● نوجوان ● جوان در حال رشد |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) |
صرفها: ● adolescens: مفرد نامشخص ● adolescensen: مفرد مشخص ● جمع نامشخص: ندارد ● جمع مشخص: ندارد |
توضیحات: |
Adolescens به دوران بلوغ در فرد گفته میشود که در دورهی انتقال از کودکی به بزرگسالی قرار دارد، معمولاً در سنین ۱۰ تا ۱۹ سالگی. |
مترادفها: |
● ungdom - جوانی ● teenager - نوجوان |
مثال: |
En adolescens kan opleve store følelsesmæssige forandringer. |
یک نوجوان در حال بلوغ میتواند تغییرات احساسی زیادی را تجربه کند. |
ریشهشناسی: |
از واژهی لاتین "adolescens" به معنی "در حال رشد یا بالغ شدن" گرفته شده است. |
معادل انگلیسی: |
● adolescent (نوجوان) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.