ورود آسان با گوگل

  • Multi Category: A
نظرتان را بنویسید

معنی:
اختلال گفتاری
زبان‌پریشی
فقدان توانایی صحبت کردن یا درک زبان به طور کامل یا جزئی
اختلال گفتاری به دلیل آسیب به مرکز گفتار در مغز

اطلاعات کلمه:
نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn)
صرف‌ها:
● مفرد نامشخص: afasi
● مفرد مشخص: afasien
● جمع نامشخص: afasier
● جمع مشخص: afasierne

توضیحات:
afasi به حالتی گفته می‌شود که فرد به علت آسیب به مرکز گفتار در مغز، توانایی صحبت کردن یا درک زبان را به طور کامل یا نسبی از دست می‌دهد. انواع مختلفی از afasi وجود دارد، از جمله ekspressiv afasi (از دست دادن توانایی صحبت کردن) و impressiv afasi (از دست دادن توانایی درک زبان).

 

مترادف‌ها:
talebesvær - اختلال گفتاری
sprogforstyrrelse - اختلال زبانی

مثال:
Han lider af afasi efter en blodprop i hjernen.
او پس از سکته مغزی دچار اختلال گفتاری شده است.

 

ریشه‌شناسی:
واژه‌ی afasi از یونانی "aphasía" به معنای "ناتوانی در گفتار" گرفته شده است که خود از ترکیب "a-" به معنای "نه، بدون" و "phánai" به معنای "صحبت کردن" ساخته شده است. این واژه با واژه‌ی لاتین "fari" به معنای "سخن گفتن، بیان کردن" مرتبط است.

 

معادل انگلیسی:
aphasia (فقدان توانایی گفتار یا درک زبان)

 

برای ارسال نظر باید در سایت وارد شوید.
نماد باقی مانده است.
در حال بارگیری نظر ... نظر بعد از آن تازه می شود 00:00.

اولین نفری باشید که نظر می دهید.