afsluttet fortid

ورود به سایت

نام کاربری را وارد کنید نه ایمیل

رمز عبور

آخرین کلمات جدید دیکشنری

øre-næse-hals-læge یا øre næse hals læge

معنی: پزشک گوش و حلق و بینی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: øre-næse-hals-læge● مفرد مشخص: øre-næse-hals-lægen● جمع نامشخص: øre-næse-hals-læger● جمع مشخص: øre-næse-hals-lægerne

øre-næse-halsafdeling

معنی: بخش گوش و حلق و بینی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: øre-næse-halsafdeling● مفرد مشخص: øre-næse-halsafdelingen● جمع نامشخص: øre-næse-halsafdelinger● جمع مشخص: øre-næse-halsafdelingerne

øre næse hals یا øre-næse-hals

معنی: گوش حلق و بینی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: øre-næse-hals● مفرد مشخص: øre-næse-halsen● جمع نامشخص: øre-næse-halse● جمع مشخص: øre-næse-halsene

geriatrisk

معنی: مربوط به پزشکی سالمندان اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● مفرد نامشخص: geriatrisk● جمع نامشخص: geriatriske

rygkirurg

معنی: ● جراح ستون فقرات● پزشک متخصص جراحی ستون فقرات اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: rygkirurg● مفرد مشخص: rygkirurgen● جمع نامشخص: rygkirurger● جمع مشخص: rygkirurgerne

ledkirurgi

معنی: جراحی مفاصل اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم مرکب (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص ledkirurgi● مفرد مشخص ledkirurgien

nefrologisk

معنی: ● مربوط به نفرولوژی● مربوط به پزشکی کلیه اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● برای اسامی با جنسیت (fælleskøn): nefrologisk● برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn): nefrologisk● جمع: nefrologiske

nuklearmedicinsk

معنی: مربوط به پزشکی هسته‌ای اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها: ● برای اسامی با جنسیت (fælleskøn): nuklearmedicinsk● برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn): nuklearmedicinskt● جمع: nuklearmedicinske

leversygdom

معنی: ● بیماری کبد● بیماری جگر اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: leversygdom● مفرد مشخص: leversygdommen● جمع نامشخص: leversygdomme● جمع مشخص: leversygdommene

hængelås

معنی: قفل آویزقفل قابل حمل با قلاب متحرک اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم مرکب (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: hængelås مفرد مشخص: hængelåsen جمع نامشخص: hængelåse جمع مشخص: hængelåsene

visir

معنی: نقاب محافظ صورتشیلد محافظتیمحافظ شفاف صورت برای ایمنی در برابر آلودگی و ضربه اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (خنثی = intetkøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: visir مفرد مشخص: visiret جمع نامشخص: visirer جمع مشخص: visirerne

overtrækstøffel

معنی: کاور کفشروپوش محافظ کفشدمپایی یکبار مصرف برای محیط‌های بهداشتی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: overtrækstøffel مفرد مشخص: overtrækstøffelen جمع نامشخص: overtrækstøfler جمع مشخص: overtrækstøflerne

isolationskittel

معنی: روپوش ایزولهگان ایزولهلباس محافظ برای جلوگیری از انتقال آلودگی در محیط‌های پزشکی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم مرکب (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: isolationskittel مفرد مشخص: isolationskittelen جمع نامشخص: isolationskitler جمع مشخص: isolationskitlerne

overtrækskittel

معنی: روپوش محافظگان پوششیلباس رویی مخصوص محافظت در محیط‌های پزشکی و صنعتی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم مرکب (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: overtrækskittel مفرد مشخص: overtrækskittelen جمع نامشخص: overtrækskitler جمع مشخص: overtrækskitlerne

operationskittel یا OP-kittel

معنی: روپوش جراحیگان جراحیلباس مخصوص جراحان در اتاق عمل اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم مرکب (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: operationskittel مفرد مشخص: operationskittelen جمع نامشخص: operationskitler جمع مشخص: operationskitlerne

operationshue یا OP-hue

معنی: کلاه جراحیکلاه اتاق عملکلاه محافظ مخصوص جراحان و کارکنان اتاق عمل اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم مرکب (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها: مفرد نامشخص: operationshue مفرد مشخص: operationshuen جمع نامشخص: operationshuer جمع مشخص: operationshuerne

usteril

معنی: غیراستریل، آلوده به میکروببارور، دارای قابلیت تولیدمثلنامناسب از نظر بهداشتی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها: مفرد نامشخص: usteril مفرد مشخص: usterile مفرد بدون جنسیت (intetkøn): usterilt جمع نامشخص: usterile جمع مشخص: usterile

beskyttelsesbriller

معنی: عینک ایمنیعینک محافظتیعینک آزمایشگاهی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم، دارای جنسیت مشترک (fælleskøn) (فقط به صورت جمع استفاده می‌شود) صرف‌ها:جمع نامشخص: beskyttelsesbrillerجمع مشخص: beskyttelsesbrillerne

værnemiddel

معنی: وسیله حفاظتیتجهیزات ایمنیابزار محافظتی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (خنثی = intetkøn) صرف‌ها:مفرد نامشخص: værnemiddelمفرد مشخص: værnemidletجمع نامشخص: værnemidlerجمع مشخص: værnemidlerne

tunika

معنی: تونیكابالاپوش بلند و گشادلباس راحت و غیررسمی، معمولاً بدون دکمه و یقه اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:مفرد نامشخص: tunikaمفرد مشخص: tunikaenجمع نامشخص: tunikaerجمع مشخص: tunikaerne

ورود آسان با گوگل

نظرتان را بنویسید

تلفظ:

معنی‌ها:

گذشته کامل (به انگلیسی: pluperfect) نوعی زمان دستوری است که در آن یک نقطه زمانی در گذشته به عنوان نقطه مرجع در نظر گرفته می‌شود و موقعیتی که در جمله بیان می‌شود، پیش از این نقطه مرجع واقع شده است؛ به عبارت دیگر گذشته کامل را می‌توان «گذشته‌ای در گذشته» نامید. اغلب نقطه مرجع در جمله به وسیله قیدی که به این نقطه اشاره دارد، بیان می‌شود. برای مثال در جمله «علی پیش از حرکت اتوبوس رسیده بود»، عبارت «پیش از حرکت اتوبوس» نقطه مرجعی در گذشته است که کنش «رسیدن علی» پیش از این نقطه مرجع انجام پذیرفته است. گذشته کامل را می‌توان نوعی زمان دستوری به شمار آورد که در آن زمان دستوری (: گذشته) با نمود دستوری (: کامل) در یکدیگر آمیخته شده‌اند. گذشته کامل نمونه خوبی از زمان دستوری نسبی است که در آن زمان دستوری نسبت به یک نقطه متغیر بیان می‌شود. در زبان فارسی چنین زمانی ماضی بعید نامیده می‌شود.

در حال بارگیری نظر ... نظر بعد از آن تازه می شود 00:00.

اولین نفری باشید که نظر می دهید.